عشق اسمانی
شما یادتون میاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده ، ما هم ذوق مرگ می شدیم. شما یادتون میاد ، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم ، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم.
نوشته شده در چهارشنبه 90/1/31ساعت
3:43 عصر توسط یاسی نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |